مسافرکوچولوی مامان

بدون عنوان

سلام عزیز دل مامان نزدیک به یک سال انتظار همچین روزی رو می کشیدم ،تا اینکه بالا خره خدا به من لطف کرد و دو روز پیش از وجود شما باخبر شدم فضیه اینجوری بود: این ماه اصلا فکرشو نمی کردم که مامان شده باشم واسه همین همه مدل کارهای سنگین کردم،برخلاف هر ماه که از اواسط ماه هزارتا بیبی چک می گرفتم و تست می کردم این ماه دوتا خریدم یکدونه دور روز قبل از موعد پری گذاشتم که منفی بود و کلی خورد توی پر من و بابایی،تا اینکه روز پری از راه رسید و من صبح موقع نماز با هزارتا استرسآخرین بیبی چک رو گذاشتم و بعد از ده ثانیه دوتا خط ظاهر شد که یکیش خیلی کمرنگ بود از خوشحالی با خودم حرف ی زدم بعدم بشکن زنون اومدم بیرون و به آاقای بابا گفتم اما باورش نمیشد که م...
12 اسفند 1392
1